گاهی که به آینده فکر میکنم به این نتیجه میرسم اگر بعداز کار آموزی تابستان ارمنستان شرایط برای ماندن در ارمنستان مهیا نشد چکار کنم؟
هنوز آنی جوابی نداده و ما منتظریم
من به مچنان زبان انگلیسی و آلمانی میخوانم امشب در حمام به این نتیجه رسیدم کتابهای انگلیسی را بخوانم و بعد کلمات را،همزمان کلمات ضروری را هم آرام آرام یاد بگیرم،مقالات را بخوانم و هنوز چیزهای زیادی مانده است برای یاد گرفتن ولی الان یادگیری زبان آلمانی و خواندن مفاهیم انگلیسی که به ما دادند مهم تر از همه چیز است.
به پیدا کردن کار تخقیقاتی مناسب با رشته ام می اندیشم و به این می اندیشم اگر شرایط ماندن در یروان مهیا نشد چکار کنم.
آلمانی ام را ادامه میدم
مدرک آیلتسم را میگیرم
برای رفتن به آلمان یا هلند از طریق رشته تحصیلی ام اقدام میکنم. شاید هم بتوانم برای معلمی اقدام کرد با کمک احسان.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
یعنی راه زندگی من چیه؟
امسال برای اولین بار در عمرم فهمیدم که این همه شکست و تلخی و تنهایی و در یروان فعمیدم که بزای آن هدف بزرگ ساخته شده ام .
ببینیم سرنوشت چه میخواهد
فقط دلم میخواد از تهران(ایران) برم.
عصری میان آن همه خون گریه ها و دود
هواپیمای لوفتانزای آلمان آمد مرا ربود.
تنها دوچیز در ایران مرا دلتنگ میکند:
حافظیه
میدون تجریش
امیدوارم گرفتار این باتلاق مسخره ی جمعی نشم و بتونم برم.
چقدر شناخت خود و خودشناسی خوب است و حالم خیلی خوب میشود وقتی علت خیلی از چیزها و اتفاقات و رفتارها و روابطم را میدانم
دیگر میدانم چرا دنبال ازدواج وکار و بچه ام
چرا تنهایی پیشه میکنم
چر از مادر و خانواده دورشدم
چرا سینا را انتخاب کردم
و قهرمان درون من کیست و چه را انتخاب میکند.
و تنها من با من می ماند و تنهایم نمی گذارد
بدنبال خودشناسی و بهترکردن خودم هستم
تقویت حال عمومی
کلاس زبان
کوه رفتن
عشق به خود
کار و اعتماد و اطمینان به خود برای رفتن به ارمنستان در چندسال
شناخت ترس و باورهای خود و علت رفتارها و خصوصیاتم.
میدانم روز به روز بهتر هم خواهم شد.
به امید اینکه سال بعد این موقع آلمان باشم.
سلام سینا جانم
امروز روز خوبی بود
به خودم رسیدم و کلی حال کردم و داذم شیک وپیک میام تهران
بیقرار دیدنت هستم میدونم توام همینطوری شیطونکم
دوستت دارم
دارم آماده وعده های شبانه مون میشم
من تا آخر آبان این دختر شاد وقوی محکم وعاشقم
زودباش دیگه پسر زودبیا
دوست دارم بنوسم
بنویسم
بنویسم
بنویسم
آنقدر که خسته شوم
دوستت دارم برایت مهر و محبت میفرستم.
هرروز تاآخر آبان برایت برای برگشتنت می نویسم
میدانم می آیی
میدانم این رابطه حسی داشت و من از فرشتگان و خداوند درخواست باهم بودنمان را دارم
امروز در اینستاگرام دیدمت با ریشهایت زیباشده بودی همانی که من میخواستم و داری آماده بسمت من می آیی
خدایا نگذار عشق از قلبم برود
من زیبا و شاد و خوشحال و پر انرژی بسوی تهران و دیدار یار برمیگردم
میخواهم با حال خوب و عشق،عشقم را ملاقات کنم.
هیچ چیزی جز این حال و خیال خوش مرا خوب نمی کند
مهم نیست هستی نیستی البته میدانم هستی ولی من با خیالت خوشم.
بزودی میبینمت عشق من
مهربان من
فدای لبخندهایت
قلبم از شادی لبریز است چرا که من تو را دارم
من به فدای خنده هایت و
دیوانه ی من
مردانه گی هایت مرا کشت!!!
مرد من
مرد من
میبوسمت
شبت بخیر
الان میام پیشت
بوس بوس بوژ
مای لاو
عشق زیبایم بهترینم
عشق عشق عشق
تو مال منی
زودی میام پیشت ظرم باش
آهنگ مراقبه ای گوش میدهم ومانتراها خوانده میشوند
بینظیر استمرا به دل افسانه ها و رویاها می برد.
اینکه من انسانی با روحی سالخورده ام شکی نیست.اینکه آدمهایی با این خصوصیات خاص من سر راهم سبز می شوند و ناگهان می روند
ومن امروز عجیب دلتنگ توام.
سیناسینا.سینا
خیال بودی یا واقعیت
اما عجیب و زیبا و بینظیر بودی.
یکماه شد که از همدیگر خبری نداریم.دلتنگت هستماین مدت بالا و پایین زیاد داشتم.بیماری غم دوری از تو بی پولی آمدن به خانه تصمیم برای برگرداندنت تلاش از هرنوع تلاشی برای با تو بودن
تا اینکه الان آخرین تلاشهایم را دارم انجام میدم و حس خوبی دارم تله پاتی و درخواست از فرشتگان که مطمئنم جواب می دهد و تو برمی گردی و رابطه ای جدید و پر از صمیمیت را آغاز خواهیم کردنمیتوانی بفهمی که چقدر دوستت دارم و حس خوبی با تو دارم.
تمام تلاشم را تا آخر آبان میکنم و بعد می سپارم به سرنوشت و زندگی شاید راه مشخص شود
میکاییل بزرگوار راه بزرگی را آغاز کرده ام کمکم کن.
خدایا سپردم به تو
درباره این سایت